Sunday, October 7, 2007

کاش رییس جمهور هیجان زده نشود

وقفه طولانی در نوشتن مطاب ادامه دار قبلی پیش آمد. پیش از ادامه مطلب بد نیست آنتراکت موضوعی داشته باشم.
چند نکته کوچک درباره راهپیمایی روز قدس:
1.هیچ کس نمی تواند منکر حضور تعداد قابل توجهی از مردم در راهپیمایی های روز قدس و روز 22 بهمن شود. درست که تعداد قابل توجهی از شرکت کنندگان ، سربازهای وظیفه ، دانش آموزان و کارمندان برخی ارگان ها هستند ، اما نمی توان از بقیه جمعیت چشم پوشید.
و البته شاید بیراه نباشد که بگوییم در تهران این مابقی جمعیت ، بیشتر از مناطق پایینی شهر ( چه در غرب، شرق ،یا جنوب) می آیند و مسیر حرکت اتوبوس ها و تعداد آنها نیز و ترافیک خیابان های این مناطق، موضوع را ثابت می کند.
2.حتی راهپیمایی روز قدس هم که به عنوان حمایت از فلسطین برگزار می شود ، به معیار و میزانی برای سنجش تعداد حامیان برنامه های دولت تبدیل شده و خیلی از شعارها هیچ ربطی به فلسطین و قدس ندارند.
3.این راهپیمایی ها بیش از اعتراض به اسراییل و حمایت از فلسطین ، بیننده را به یاد کارناوال هایی می اندازد که هیچ وقت در ایران ندیده ایم. هر کس برای خودش بساطی راه انداخته و هر گروهی شعاری می دهد. جالب که عده ای حرکات آکروباتیک انجام می دهند و ورزشکارانی هم هنرنمایی می کنند ،بساط نقاشی روی صورت بچه ها و دستفروشی هم به پاست.
یکی از کسانی که پوسترها و شعارهای خودش را داشت ، عکس هایی از خانواده پهلوی و مجسمه های زندانیان و شکنجه گرهای ساواک نصب کرده بود و نقالی می کرد: این فرحه ، زن سوم شاه، رقاصه ، مشروب خوار ، فاسد، این ثریاست ، زن دوم شاه ،... ولی ثریا و فوزیه را معرفی کامل نکرد!
4.جمله معروف "مشت محکم بر دهان اسراییل " هنوز ورد زبان هاست و هنوز گزارشگران صدا و سیما در گفتگوها ، دنبال چنین جمله ای هستند. در اخبار ساعت 19 شبکه اول در یکی از همین گزارش ها ، جمله ای گفته شد که کم از جوک های رایج نداشت و بیان آن را دور از عفت کلام می دانم و فقط متاسفم که در تلوزیون به چنین نکته های مهمی توجه نمی شود.
5. کسانی که در راهپیمایی شرکت می کنند –غیر از آنها که در خود دانشگاه هستند – به سخنرانی ها توجه ندارند ، تا آنجا که در پایان سخنرانی رییس جمهور، خانمی از دوستش سوال کرد سخنران چه کسی بود؟ مگه آاقای احمدی نژاد هم در نماز جمعه حرف می زند؟
شک دارم که تلوزیون صحبت های رییس جمهور را کامل پخش کرده باشد. خیلی دوست داشتم این سخنرانی را ببینم. نمی دانم واکنش مردم در برابر ضرب المثلی که ایشان خطاب به آمریکا و اسراییل گفتند ، چه بود؟
تعجب کردم که رییس جمهور از روی نوشته سخنرانی می کرد. آخر نمی توانم تصور کنم ،روی کاغذ نوشته بوده : من به اونها میگم " اون ممه رو لولو برد"
اگر با گوش های خودم نشنیده بودم ، باور نمی کردم که چنین جمله ای روز قدس و در جایگاه سخنران نماز جمعه بیان شده باشد.
بعد از وان دقیقه پیلیز ، این هم از یک ضرب المثل. کاش آقای احمدی نژاد موقع سخنرانی اینقدر هیجان زده نمی شد.
***

Tuesday, September 18, 2007

رییس برو به بچه ات برس

به جای مقدمه دوم
متاسفانه به خاطر مشکل بلاگر ، همه کسانی که قصد ابراز نظر داشته اند ، نتواتستند کامنت خود را ثبت کنند. در بین کسانی که در 360 نظرشان را گفتند و اینجا کامنت گذاشتند ، دو مورد به توضیح کوچکی نیاز دارند. دوستی به شوخی های جنسی رایج بین دختران اشاره کرده و گفته اند که در این مورد هیچ تفاوتی بین زنان و مردان وجود ندارد. فکر می کنم آقایان اگر منصفانه قضاوت کنند ، می پذیرند که شوخی و جوک های جنسی بین بیشتر مردان رایج است ، هم در سنین مختلف و هم اقشار مختلف ، حتی تحصیلکرده و روشنفکران جامعه. در حالیکه تنها برخی از خانم ها حاضرند وارد چنین بحث هایی شوند.
دوستی دیگر چنین مسائلی را خرده فرهنگ دانسته اند. کاملا با ایشان مخالفم. بحثی که اینجا مطرح می کنم ، اشاره به مواردی از نشانه های حس مالکیت و برتری جویی مردان نسبت به زنان ، نگاه جنسی به زن و نیز تضییع حقوق زنان است. این مسایل نه یک خرده فرهنگ ، که بخش عمده ای از فرهنگ تاریخی و اجتماعی و عرفی و دینی ما راتشکیل می دهد. بحث اصلی من این مثال ها نیستند ، بلکه آنها را به عنوان سوالاتی از مخالفین فمینیسم مطرح می کنم.
چه کسی تحمل مدیر زن را دارد؟
هیچ دقت کرده اید به واکنش مردان در برابر زن هایی که رتبه علمی ، کاری و شغلی و حتی درسی بالاتری نسبت به خودشان دارند؟ از استاد دانشگاه زن گرفته تا سرکارگر و مدیر و رییس بخش و سردبیر و دبیر سرویس و...
خانم 33-4 ساله مجردی استاد زبان عمومی دانشکده ما بود. این خانم در عین تسلط کامل بر کارش ، بسیار سخت گیر ، منضبط و دقیق بود و همان قدر که به بچه های فعال کلاس توجه داشت و با آنها مهربان بود ، نسبت به کسانی که دیرکرد و غیبت داشتند و پاسخگوی درس نبودند ، سخت گیر و بداخلاق بود. همه پسرهایی که به خاطر درس نخواندن یا دیر به کلاس آمدن، مورد عتاب استاد قرار می گرفتند ، او را دختر ترشیده و عقده ای خطاب می کردند. بی شک اگر این استاد یک مرد 50 ساله مجرد بود ، هرگز نه ترشیده خطاب می شد و نه عقده ای.
ظاهرا به نظر آقایان، زنی که ازدواج نکرده و از حضور یک مرد در زندگیش بهره نبرده ! قطعا به خاطر چنین عقده ای ، بقیه مردان را آزار می دهد.همه کسانی که استاد زن داشته اند ، دیده اند که آقایان بی شک موقع انتقاد از آن استاد ، زن بودنش را نیز جزء ایرادهایش می دانند. و البته باید از دخترهایی هم که چنین بحث هایی را مطرح می کنند ، بیشتر ایراد گرفت.
برای بیشتر مردان تحمل مدیر و رییس زن آنقدر سنگین است که همیشه دنبال نقطه ضعفی در او می گردند و به محض یافتن چنین موردی ، آنرا نه به سواد و سابقه کار، که فقط و فقط به زن بودنش ربط می دهند و می گویند وقتی یک زن مدیر شود چنین نتیجه ای طبیعی است. اصطلاحات و جمله های رایج این مواقع را خوب می دانیم : آخه زن رو چه به ریاست؟ تو برو کهنه بچه اتو بشور. من نمی فهمم کی گفته این خانوم آشپزخونه اشو ول کنه بره درس بخونه؟ برو بشین پای چرخ خیاطیت... همه ما این جمله ها را شنیده ایم. غیر از این است؟
بدتر از این ، تهمت هایی است که به زنان زده می شود ، که اگر زن نبود به اینجا نمی رسید. متاسفانه برخی زنان برای پیشرفت های درسی و کاری ، به جای علم و توانشان ، از زنانگی خود بهره می برند. اما محکوم کردن تعداد بسیاری از زنان به چنین برخوردی ، بی عدالتی رایجی در بین مردم شده است. آقایان در چنین مواردی نه تنها از همان حربه کار خانه و بچه داری برای زیر سوال بردن توانایی زنان استفاده می کنند، بلکه مسایل جنسی را نیز به میان می کشند . اینجا اولین و مهمترین نکته زن بودن طرف مقابل است و نه هیچ چیز دیگر. اشاره ام به تفاوت های جسمانی زن و مرد و نیز عدم تناسب برخی مشاغل برای زنان نیست ، اشاره ام نگاه جنسی به زن است و اینکه پیش از توجه به همکار بودن یا رییس بودن و یا استاد بودن ، زن بودن او مورد توجه قرار می گیرد.
به زعم بیشتر آقایان و حتی تعداد زیادی از خانم ها نیز، وظیفه اصلی زن خانه داریست و هر توانایی و مهارت دیگری داشته باشد ، باز هم باید وظیفه اصلیش را به او یاد آوری کرد.
سوالم این است: چرا در چنین مواقعی به جای انتقاد علمی و حرفه ای، زن بودن رییس یا همکار و یا استاد خود و جنسیت او را مطرح می کنید؟ و به جای تاکید بر دانش و توان کم یا زیادش ، جنسیتش را محکوم می کنید؟
راستی به رانندگی مردان دقت کرده اید؟ شاید بیش از80% راننده ها مرد هستند و این همه تصادف و خلاف و اشتباه می کنند ، اما به محض اینکه اشتباهی از زنی راننده سر بزند ، تمسخر و تحقیر شروع می شود. اگر راننده زن بهتر و تندتر براند ، که قطعا برای بسیاری مردان راننده، سنگین و غیر قابل تحمل است و باید رویش را کم کنند. ادامه دارد...

Monday, September 10, 2007

شما که ما را مسخره می دانید

شما که فمینیسم و فمینیست ها را مسخره می دانید
شاید همین تیتر مطلب باعث شود به عادت معمول چهره در هم بکشید و از خواندن آن منصرف شوید. اما بد نیست ، فقط تعدادی از سوال های مرا بخوانید و توجهی به آنها کنید. روی صحبت و نوشته ام با همه آقایان و حتی خانم هایی است که با شنیدن کلمه های فمینیسم و فمینیست و حقوق زن ، اوقاتشان تلخ می شود. همه آقایانی که فکر می کنند فمینیسم یعنی نبرد خصمانه با مرد. همه کسانی که فکر می کنند طرفداری از حق زن به معنای پایمال کردن حقوق مردان است.
پیش از هر چیز ایراد خودم و همفکران خودم و عده ای را که فمینیسم و حقوق زن ، دستاویزی برای اهداف دیگرشان شده ، بیان می کنم. اینکه گاهی و شاید خیلی اوقات زیاده روی می کنیم و احساساتمان که غالب می شود ، همه را با یک چوب می رانیم و به قول معروف تر و خشک را با هم می سوزانیم . اما همه باور داریم حتی اگر درصد بالایی از افراد در دسته بندی مشابه قرار بگیرند ، باز هم تفاوت ها و استثناهایی وجود دارد. آقایان هم اینچنین درمورد خانم ها ابراز عقیده می کنند ، ولی فعلا قصد صحبت در مورد حقوق و اشتباه های آنها را ندارم.
در ضمن لازم می دانم دو نکته دیگر راهم در مقدمه ذکر کنم: کسی نمی تواند منکر تفاوت های ذاتی و فیزیولوژیک مرد و زن شود ، خصوصا درمورد مسایل جنسی که تفاوت های بسیار آنها باعث بسیاری قضاوت های اشتباه بین طرفین و نیز توجیه برخی برخوردهای آقایان به بهانه غیرارادی بودن ، می شود. دوم اگر در بین مثال ها مجبورم از برخی اصطلاحات و عبارات غیر محترمانه
و توهین آمیز به عنوان مثال ، استفاده کنم ، عذر می خواهم.
از یک اصطلاح معمول و جاافتاده شروع می کنم: زن ذلیل . چرا اصطلاح زن ذلیل داریم ولی اصطلاح مرد ذلیل نداریم؟ چرا زن ذلیل بودن برای هر مردی شرم آور و مرد ذلیل بودن برای بسیاری از زنان عادیست. آیا غیر از این است که همه ما به فرمانروایی بی چون و چرای مردان عادت کرده ایم ، ولی اقتدار و توانایی زن و برتریش بر مرد ،برایمان غیرمعمول است؟
بسیاری آقایان برای تمسخر و تحقیر دوستان و همکارانشان از این اصطلاح استفاده می کنند ، به شوخی یا جدی. هرگز و هرگز برتری زن در خانه امتیاز به شمار نمی آید. درست یا غلط ایرادهای روانشناسی هم به مادرسالاری گرفته می شود ، که باعث اشکال درتربیت و شخصیت فرزندان می شود. از آنجا که در جامعه ای کاملا مردسالار و با حکومتی بسیار مردسالارتر زندگی می کنیم ، نمی توانم به همه دلایل اینچنینی اعتماد کنم.
زن ذلیل بودن به زن سالاری محدود نمی شود ، مردی که در کارهای خانه کمکی کند و یا به فرزند خود رسیدگی کند ، زن ذلیل است. درست که الان در بسیاری خانواده ها ، مردهای غیر زن ذلیل هم به همسرانشان کمک می کنند ، ولی همچنان برای بیشتر آقایان خوشایند نیست که در حال جارو کردن ، ظرف شستن و سایر کارهای خانه دیده شوند و خیلی از آنها نزد دوستانشان همه چیز را انکار می کنند. به هر حال هنوز بیشتر ما معتقدیم وظیفه خانه داری با زن به دنیا آمده است.
شوخی ها و جوک های جنسی
دو سه سال پیش مقاله ای در سایت زنان ایران خواندم که نویسنده اش یک آقا بود و از بقیه آقایان پرسیده بود چند درصد جوک ها و شوخی هایشان قابل طرح در جمع های غیر دوستانه و یا در حضور خانم هاست؟ لطفا پاسخ ندهید که دخترها هم از این جوک ها می گویند و یا شوخی های اینچنینی دارند. منظور من غالب حرف هاست.
برای بیشتر ما پیش آمده که در جمع همکاران و دوستان رسمی تر ، کلمه یا ناسزا و یا شوخی رکیکی از دهان یکی از آقایان بیرون آمده که همه مجبور شده اند ، خود را به نشنیدن بزنند. نمی توانیم انکار کنیم که در دعواها و مشاجره های آقایان چه در خیابان و چه در جمع های خانوادگی و چه محل کار ، بیخود و بی جهت خواهر و مادر طرفین دعوا هم حضور دارند. میدان های ورزشی که در این مورد ، مثال همیشگی شده اند. این موضوع به مسایلی به اسم ناموس و غیرت و تعصب خانوادگی هم مربوط می شود ، که نمی توان در پس این کلمه ها حس مالکیت مرد بر زن را نادیده گرفت.
کدامیک از مردان خواننده این متن می تواند ادعا کند که هرگز سعی نکرده با نام بردن از خواهر و یا مادر کسی او را تحقیر کند؟ کدامتان می توانید ادعا کنید که هرگز در جمع های دوستانه در مورد اندام و تناسبات جسمی دخترهای آشنا و غریبه حرف نزده اید و حتی وارد جزییات نشده اید؟
آیا انکار می کنید که یکی از بحث های داغ جمع های مردانه چنین گفتگوهایی است؟ و جالب اینکه بسیاری ازمردها بر سر چنین موضوعاتی خیلی زود با هم به اتفاق نظر می رسند و برایشان مثل سیگار کشیدن ، حرف مشترک است. یعنی حتی اگر با هم آشنا نباشند ، با نگاه های مشابه به زنان اطرافشان ، به حرف مشترک می رسند. این موضوع را به راحتی در اتوبوس و تاکسی و خیابان می توانید ، دریابید.
در بین مردان ، شوخی در مورد زن ها به احتمال زیاد به مسایل جنسی می رسد. نمی دانم چند درصد آقایان می توانند ادعا کنند که هرگز دخترها و زن های اطرافشان را با اصطلاح و عبارات غیر محترمانه و جنسی یاد نکرده اند ، خصوصا اگر زن یا دختری چاق باشد؟ آیا هرگز درباره مردان هم این طور حرف می زنید؟ این موضوع ربطی به مسیله ژنتیکی و ویژگی های مردانه ندارد ، بلکه دلیلش احساس محق بودن مردان است و نیز نگاه جنسی آنها به زن ، که محدود به ایران نیست و فکر می کنم همه جای دنیا چنین نگاهی غالب باشد.
ادامه دارد...

Tuesday, July 10, 2007

توضیح و پوزش درباره یادداشت های تیرماه 1378

همان طور که در مقدمه یادداشت ها و نیز در پست آخر نوشته بودم ، قصد اصلی من از نوشتن خاطرات تیر ماه 1378 ، بیان دیده هایی بود که تصویرشان نکرده بودم. گفتم که من بیشتر عکاس هستم و نه خبرنگار و این نوشته ها کامل کننده عکس هایم خواهند بود. اما متاسفانه پس از چند روز مجبور شدم نه تنها از نوشتن بخش نهایی خاطراتم خودداری کنم ، بلکه نوشته های قبلی را نیز حذف کنم. بعضی از وبلاگ ها و سایت ها بدون ذکر منبع ، از این مطالب در جهت اهداف سیاسی خاص خود استفاده کرده اند ،در حالی که قصد من ارایه یک گزارش واقع بینانه درباره دانشجویان دانشگاه تهران و بدون توجه به گرو ه ها و گرایش های سیاسی خاص بود.
به ناچار از نوشتن بقیه مطالب صرف نظر می کنم و تنها لینک عکس ها را در وبلاگ قرار می دهم. به خاطر این بد قولی و معذوریت از همه دوستانی که به این وبلاگ سر زده یا لینک داده اند به خصوص از وارطان عزیز -که هنوز برای این وبلاگ به زحمت می افتد- پوزش می طلبم.
*
علت پایین بودن کیفیت عکس ها ، اسکن شدن کنتاکت به جای عکس یا نگاتیو-برای حفظ کپی رایت- است

Sunday, July 8, 2007

چند نکته درباره یادداشت های تیرماه 1378


با توجه به این که لینک یا اصل مطالب اخیر وبلاگ در سایت های گوناگون قرار گرفته است ، لازم می دانم چند نکته را یادآوری کنم:
1.همان طور که در مقدمه این یادداشت ها گفتم ، قصد اصلیم از ارایه این نوشته ها بیان خاطرات آن روزهاست که حتی برای رسانه ها ، خبرنگاران و عکاسان حرفه ای ، روزهای متفاوتی بود؛ چه برسد به من که آن زمان ابتدای راه این حرفه بودم ، بنابراین باز هم تاکید می کنم که قصد تحلیل و تفسیر آن وقایع را ندارم و این نوشته ها تکمیل کننده عکس های من هستند.
2.نوشته های اصلی من و آنچه دستنوشته ام محسوب می شود ، مطالبی هستند که در این وبلاگ قرار می گیرند. بنابراین چنانچه در سایت ها و وبلاگ های دیگر تغییر و تفاوتی در مطلب وجود دارد، اعمال نظر و رای نویسنده یا مدیر آن سایت است .
3.دوستانی که از این مطالب استفاده می کنند ، لطفا حفظ امانت کرده ، از اضافه کردن نظر و مطالب شخصی خودداری نموده و ذکر منبع اصلی را فراموش نکنند.
4. استفاده از نوشته ها و عکس ها در فضای مجازی ، بدون تغییر در محتوا و با ذکر منبع بلامانع است؛ اما برای استفاده در مطبوعات لطفا هماهنگی لازم صورت بگیرد.
قسمت پایانی این نوشته ها را طی دو روز آینده بخوانید و عکس هایش را ببینید.
*
این عکس را حسن سربخشیان در همان ایام گرفته که اتفاقا من هم در آن حضور دارم.


Sunday, July 1, 2007

یک تشکر لازم ،ولی دیرهنگام

مدت زیادی قصد نوشتن در فضای سایبر را داشتم و چند بار هم این کار را شروع کردم ، ولی در میانه راه به دلایل متفاوت متوقف شدم.هنوز هم به دو دلیل نمی توانم از قدم هایی که بر می دارم مطمئن باشم: اول اینکه در ابتدای راه هستم و مسیر خیلی خیلی کوتاهی را طی کرده ام و دوم اینکه مدت زیادی از نوشتن دور بوده ام و نوشته هایم آنچه باید نشده اند.می شود دلیل سومی را هم اضافه کرد، غیر از اینکه شاید هر بلایی از آسمان نازل شود، نباید از بلایای زمینی و احتمال قوانین محدود کننده جدید غافل بود.
با این حال نسبت به دفعات قبل حرکت امیدوار کننده تری -برای خودم - داشته ام.
این پیشرفت هر چند کوچک و حتی آغاز این مسیر را مرهون لطف و توجه دوست خوبم وارطان هستم، که زحمت راه اندازی و شکل دهی این وبلاگ را کشید.هر چند هنوز از مزاحمتهای من رها نشده ، اما امیدوارم به زودی این رخداد نیکو برایش پیش بیاید.
حق شناسانه بود که در ابتدای کار از لطف و زحمت او تشکر کنم ، اما ترجیح دادم دست کم کاری از پیش برده باشم و بتوانم نتیجه زحمات او را معرفی کنم.
دوست خوبم ،آقای مهدی محسنی،جمهور گرامی و محترم، بسیار سپاسگزارم

Monday, June 25, 2007

تفاوت هاست از این رییس جمهور تا آن رییس جمهور

امروز بالاخره موفق شدم فیلم جنجالی حضور خاتمی در ایتالیا را ببینم. مدت زیادی از انتشار این فیلم گذشته و به زودی اتفاق و .خبر جدیدی جایگزین آن خواهد شد . اما یک نکته در موردش کمتر گفته شد و آن هم تفاوت دیدگاه دو رییس جمهور به زنان بود
وقتی این فیلم را دیدم تنها یک موضوع از ذهنم گذشت و آن هم مقایسه دیدگاه دو رییس جمهور سابق و فعلی به زنان بود.
خاتمی با اینکه روحانی است و انتظار سخت گیری و تعصب از او بیشتراست ، تا این حد انعطاف پذیری دارد. خیلی ها معتقدند دوران خاتمی با دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد فرقی نداشت! همه آنچه دور و برمان می بینیم خلاف این موضوع را ثابت می کند.
اگر خاتمی قدرت اجرایی بیشتری داشت و به قول معروف دستش در اداره امور بازتر بود ، بی شک اوضاع خیلی متفاوت بود. هم در زمینه اقتصادی و سیاسی و هم در زمینه فرهنگی. مسلما دلیل این حرف ، دست دادن خاتمی با خانم ها نیست. این موضوع تنها بهانه و دلیل کوچکی برای نشان دادن تفاوت هاست. یک تفاوت بزرگ و مهم بین دو دولت:
خاتمی مانند بسیاری از مردان متعصب در مذهب ، زنان را باعث گناه خود نمی داند که فکر کند دست دادن با زن جرم بزرگی است.
در حالی که به زعم بسیاری از متعصبان در دین ، زن عامل و باعث گناه مرد است، چنین برخوردی از یک روحانی جای تامل دارد .
آ یا واقعا تفاوتی نیست بین دولت چنین کسی، با دولتی که بد حجابی را جزء نا امنی های اجتماعی و زنان بدحجاب را در ردیف اراذل و اوباش می داند؟